• تمام هنرِ زندگی
    در این است که
    در من چه میگذرد،
    آن زمان که جهان
    در گذر است .....!
    تمام هنرِ زندگی در این است که در من چه میگذرد، آن زمان که جهان در گذر است .....!
    Like
    3
    1 التعليقات 0 المشاركات 323 مشاهدة
  • #حکایت

    ⚽️

    یه همبازی داشتم دورانِ توپ پلاستیکی،
    توپ چهل تیکه داشت.

    وقتی می‌خواستیم فوتبال بازی کنیم
    می‌گفت به یه شرط توپ چهل تیکه‌ام رو میارم.
    به شرط اینکه من کاپیتان باشم.

    فوتبالش؟! نابود ...
    دور کمرش ده برابر قدش بود.
    ایشی‌زاکیِ محل بود
    ولی نه به اون بانمکی ...

    واسه بازی یار انتخاب می‌کرد.
    یار که چه عرض کنم، دوستاش رو انتخاب می‌کرد.

    تو پنج دقیقه انقدر گل می‌خوردن که
    توپش رو برمی‌داشت و با قهر می‌رفت خونه ...
    ما هم عشق توپ چهل تیکه ...

    کارمون به جایی رسیده بود که
    برای بازی کردن با توپ چهل تیکه
    گل نمی زدیم.

    دروازه‌ی خالی رو می‌زدیم تو در و دیوار،
    که صاحب توپ چهل تیکه قهر نکنه ...

    اون همبازیِ ما بعدِ یه مدت
    باورش شد که فوتبالش خوبه ...
    که ما نمی‌تونیم بهشون گل بزنیم.

    دیگه کم کم گل زدن یادمون رفت.
    بخاطر یه توپ چهل تیکه،
    ضعیف بودن رو انتخاب کردیم
    و رقیب رو قوی نشون دادیم.

    همین مثال رو تو تمام زندگیمون نگاه کنیم.
    چه جاهایی جلوی چه کسایی
    خودمون رو ضعیف نشون دادیم
    و توهمِ قوی بودن رو به دیگران دادیم.

    می‌خوام بگم با همون توپ پلاستیکی بازی کنید،
    ولی هیچ وقت جلوی کسی ضعف نشون ندید.

    چون توهم قوی بودن بهش دست میده.
    چون گل زدن رو، قوی بودن رو فراموش می‌کنید.

    #حکایت ⚽️ یه همبازی داشتم دورانِ توپ پلاستیکی، توپ چهل تیکه داشت. وقتی می‌خواستیم فوتبال بازی کنیم می‌گفت به یه شرط توپ چهل تیکه‌ام رو میارم. به شرط اینکه من کاپیتان باشم. فوتبالش؟! نابود ... دور کمرش ده برابر قدش بود. ایشی‌زاکیِ محل بود ولی نه به اون بانمکی ... واسه بازی یار انتخاب می‌کرد. یار که چه عرض کنم، دوستاش رو انتخاب می‌کرد. تو پنج دقیقه انقدر گل می‌خوردن که توپش رو برمی‌داشت و با قهر می‌رفت خونه ... ما هم عشق توپ چهل تیکه ... کارمون به جایی رسیده بود که برای بازی کردن با توپ چهل تیکه گل نمی زدیم. دروازه‌ی خالی رو می‌زدیم تو در و دیوار، که صاحب توپ چهل تیکه قهر نکنه ... اون همبازیِ ما بعدِ یه مدت باورش شد که فوتبالش خوبه ... که ما نمی‌تونیم بهشون گل بزنیم. دیگه کم کم گل زدن یادمون رفت. بخاطر یه توپ چهل تیکه، ضعیف بودن رو انتخاب کردیم و رقیب رو قوی نشون دادیم. همین مثال رو تو تمام زندگیمون نگاه کنیم. چه جاهایی جلوی چه کسایی خودمون رو ضعیف نشون دادیم و توهمِ قوی بودن رو به دیگران دادیم. می‌خوام بگم با همون توپ پلاستیکی بازی کنید، ولی هیچ وقت جلوی کسی ضعف نشون ندید. چون توهم قوی بودن بهش دست میده. چون گل زدن رو، قوی بودن رو فراموش می‌کنید. 💯
    Like
    2
    4 التعليقات 0 المشاركات 515 مشاهدة


  • به نظرم قشنگیه یه نفر رو
    از عکسش نمیشه فهمید،
    باید حرف بزنه ...

    ✨ به نظرم قشنگیه یه نفر رو از عکسش نمیشه فهمید، باید حرف بزنه ... 🤍
    Like
    3
    0 التعليقات 0 المشاركات 338 مشاهدة


  • هرچقدر از آدما کمتر توقع داشته باشی
    میتونی کنارشون بیشتر زندگی کنی.

    🍃 هرچقدر از آدما کمتر توقع داشته باشی میتونی کنارشون بیشتر زندگی کنی. 🤍
    Like
    2
    0 التعليقات 0 المشاركات 325 مشاهدة
  • پرسیدم هنوز دوستم داری؟!
    و تو پس از سکوتی طولانی
    گفتی «نگاه کن»، «دور دست»

    آنجا در نور، کم سو و دور
    گوزن‌ها لحظه‌ای بی‌حرکت ایستادند
    سپس تند و سبک
    به بوته‌زار گریختند

    اینجا و آنجا برگ‌ها زرد شدند
    و این بود آنچه پس از آن می‌خواستی بگویی
    «سپتامبر، پاییز از راه می‌رسد»

    #گوزنها_میریام فان هی
    پرسیدم هنوز دوستم داری؟! و تو پس از سکوتی طولانی گفتی «نگاه کن»، «دور دست» آنجا در نور، کم سو و دور گوزن‌ها لحظه‌ای بی‌حرکت ایستادند سپس تند و سبک به بوته‌زار گریختند اینجا و آنجا برگ‌ها زرد شدند و این بود آنچه پس از آن می‌خواستی بگویی «سپتامبر، پاییز از راه می‌رسد» #گوزنها_میریام فان هی
    Like
    Love
    5
    0 التعليقات 0 المشاركات 513 مشاهدة
  • یه حرفهایی هست اصلا نباید گفته بشه.
    یه حرفهایی رو "تو" نباید بزنی،
    یه حرفهایی رو تو باید بگی ولی وقتش الان نیست.
    فهمیدن تفاوت اینا یه مهارته...
    یه حرفهایی هست اصلا نباید گفته بشه. یه حرفهایی رو "تو" نباید بزنی، یه حرفهایی رو تو باید بگی ولی وقتش الان نیست. فهمیدن تفاوت اینا یه مهارته...
    Like
    Love
    2
    3 التعليقات 0 المشاركات 386 مشاهدة
  • ‏چهار سال پیش ترمینال همدان بودم یه اقایی بغل دستم نشسته بود گفت اتوبوسم نیم ساعت دیگه حرکت میکنه یه چُرت کوچولو میزنم بیست دقیقه بعد بیدارم کن،
    الان یادم اومد.
    ‏چهار سال پیش ترمینال همدان بودم یه اقایی بغل دستم نشسته بود گفت اتوبوسم نیم ساعت دیگه حرکت میکنه یه چُرت کوچولو میزنم بیست دقیقه بعد بیدارم کن، الان یادم اومد.🥴
    Haha
    3
    2 التعليقات 0 المشاركات 737 مشاهدة
  • شب مستی نمی ارزد به چنین
    صبح خماری

    #شب_مستی
    #علی_زند_وکیلی
    شب مستی نمی ارزد به چنین صبح خماری #شب_مستی #علی_زند_وکیلی
    Love
    4
    0 التعليقات 0 المشاركات 1453 مشاهدة 6
  • هیچکس اونقدر فقیر نیست که نتونه به ی نفر دیگه کمک کنه، کمک فقط پول نیست.
    خیلی از ما خوشحال زندگی کردن رو فراموش کردیم،اما ماشالله متخصصیم در بد کردن حال هم! گاهی خوشحال کردن دیگری رو تمرین کنیم شاید خوشمون اومد!
    شاید وسطه این روزگارِ ناخوب، باعث بشیم، شب ی نفر کمی خوشحال‌تر بخوابه.
    هیچکس اونقدر فقیر نیست که نتونه به ی نفر دیگه کمک کنه، کمک فقط پول نیست. خیلی از ما خوشحال زندگی کردن رو فراموش کردیم،اما ماشالله متخصصیم در بد کردن حال هم! گاهی خوشحال کردن دیگری رو تمرین کنیم شاید خوشمون اومد! شاید وسطه این روزگارِ ناخوب، باعث بشیم، شب ی نفر کمی خوشحال‌تر بخوابه.
    Like
    2
    5 التعليقات 0 المشاركات 1458 مشاهدة
  • خواهران عزیزم نصیحت بنده به شما این است که:
    زن بودن به اندازه کافی سخت هست،
    با عاشق شدن سخت‌ترش نکنید.
    خواهران عزیزم نصیحت بنده به شما این است که: زن بودن به اندازه کافی سخت هست، با عاشق شدن سخت‌ترش نکنید.
    4 التعليقات 0 المشاركات 1049 مشاهدة
الصفحات المعززة