ی چیزی که خیلی روم تأثیر گذاشت این خانومه بود، که بغلم نشسته بود و همه ش گریه میکرد. هرچی فیلمه مزخرفتر می شد بیشتر گریه میکرد. آدم فکر میکرد چون آدمِ مهربونیه داره گریه میکنه، ولی از این خبرا نبود! من بغلش نشسته بودم و خوب میدونم. ی بچّه همراهش بود که طفلک خیلی خسته شده بود و میخواست بِرِه دستشویی، ولی خانوم هِی بهش میگفت آروم بگیره و مواظب رفتارش باشه! اندارهٔ ی گرگ مهربون بود. بعضیا اینطورین!! واسه ی فیلمِ چرت و پرت اشک می ریزن، ولی توو بیشترِ موارد، حرومزادههایِ پستی ان. :)
#ناتوردشت_دیوید سالینجر
ی چیزی که خیلی روم تأثیر گذاشت این خانومه بود، که بغلم نشسته بود و همه ش گریه میکرد. هرچی فیلمه مزخرفتر می شد بیشتر گریه میکرد. آدم فکر میکرد چون آدمِ مهربونیه داره گریه میکنه، ولی از این خبرا نبود! من بغلش نشسته بودم و خوب میدونم. ی بچّه همراهش بود که طفلک خیلی خسته شده بود و میخواست بِرِه دستشویی، ولی خانوم هِی بهش میگفت آروم بگیره و مواظب رفتارش باشه! اندارهٔ ی گرگ مهربون بود. بعضیا اینطورین!! واسه ی فیلمِ چرت و پرت اشک می ریزن، ولی توو بیشترِ موارد، حرومزادههایِ پستی ان. :)
#ناتوردشت_دیوید سالینجر