چه زیبامیشود گاهی،به شخصی مبتلا گشتن
برای "یک‌ نفر " ماندن ، برای "یک نفر" مُردن
بشوراند ضمیر یاد ،" گُلی " در نقش یک بانی
دچارش باشی و حتما ، همیشه ، تا ابد بودن
حریقی مبتلا باشی ، به چشم آشنای دوست
مهم اصلا نباشد که ، غم بیگانه را خوردن
صدایت او ، ذهنت او ، تمامت سهم او باشد
مثالِ عشق یک سرباز به مرز و ،باور و ،میهن
و آنچه عشق انگارند به طبعِ تیشه ی فرهاد
شُکوهِ تلخِ شیرینش ،نه پتک و رعشه ی آهن
کفایت می کند بودن ، برای هم اگر چه دور
همه جان در حصار او،نهی بر مسلکش گردن
چه زیبامیشود گاهی،به شخصی مبتلا گشتن
برای "یک‌ نفر" ماندن ، برای "یک نفر" مردن

🖊 رضا زارعی قروه
چه زیبامیشود گاهی،به شخصی مبتلا گشتن برای "یک‌ نفر " ماندن ، برای "یک نفر" مُردن بشوراند ضمیر یاد ،" گُلی " در نقش یک بانی دچارش باشی و حتما ، همیشه ، تا ابد بودن حریقی مبتلا باشی ، به چشم آشنای دوست مهم اصلا نباشد که ، غم بیگانه را خوردن صدایت او ، ذهنت او ، تمامت سهم او باشد مثالِ عشق یک سرباز به مرز و ،باور و ،میهن و آنچه عشق انگارند به طبعِ تیشه ی فرهاد شُکوهِ تلخِ شیرینش ،نه پتک و رعشه ی آهن کفایت می کند بودن ، برای هم اگر چه دور همه جان در حصار او،نهی بر مسلکش گردن چه زیبامیشود گاهی،به شخصی مبتلا گشتن برای "یک‌ نفر" ماندن ، برای "یک نفر" مردن 🖊 رضا زارعی قروه
Love
Like
3
1 Comentários 0 Compartilhamentos 856 Visualizações