ظرفها رو شست،
چراغ آشپزخانه را خاموش کرد.
همه چیز مرتب بود جز افکارش...
فکرها!
فکرها مجال زندگی کردن را به او نمی دادند.
چراغ آشپزخانه را خاموش کرد.
همه چیز مرتب بود جز افکارش...
فکرها!
فکرها مجال زندگی کردن را به او نمی دادند.
ظرفها رو شست،
چراغ آشپزخانه را خاموش کرد.
همه چیز مرتب بود جز افکارش...
فکرها!
فکرها مجال زندگی کردن را به او نمی دادند.