بدم می‌آید از ته هرچیز.. مثل میوه ای در انتهای تابستان..

#وردی که بره ها می خوانند_رضا قاسمی

.. دریا هیچ نیست، مگر همهٔ هُولِ هستی..

#وردی که بره ها می خوانند_رضا قاسمی

دنیای ماهی اطلسی، آرام ندارد..

رها رها رهاااااایم کن از این زندان سکندر..

در حصر کلمات به میقات سکوت رسیدم

ماه را میبینم که هرشب شکفته می‌شود..

نزار بیروت را گم می‌کند، و من خودم را..

بقول قیصر وارث اندوه مادرزادیم.. میدونی اندوه مادرزاد چیه؟!.. همون که حافظ گفت قرعه کار بنام من دیوانه زدند.. خواهشا در جهان من دیوانه باش دیوانه بمان.. بگذار این اندوه را تحمل کنم.. آخر می‌گویند دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید.. بگذار در این اندوه مادرزاد کمی خوش باشم..

دو روح در یک بدن..