• در نعره‌خيز توفان
    عالم كر از هياهو،
    دردى غريب با زن
    مى‌گفت:
    – زير باران
    بى‌سرپناه خوش‌تر!

    #لنگستون هیوز
    در نعره‌خيز توفان عالم كر از هياهو، دردى غريب با زن مى‌گفت: – زير باران بى‌سرپناه خوش‌تر! #لنگستون هیوز
    Like
    Love
    2
    4 نظرات 0 سهام 1415 مشاهده
  • جونوب تمبل
    خندون
    با اون پك و پوز ِ غرق ِ خون،
    جونوب
    با اون صورت آفتابسوخته و دهن ِ گاله
    با زور ِ گاب و
    مُخ ِ گوساله.
    جونوب سبكسر
    كه خاكستر ِ آتيش خاموشو چنگ مى‌زنه
    پى استخون سوخته‌ى كاكاسيا.
    پَمبه و ماه
    گرما و زمين و گرما
    آسمون و آفتاب و ستاره‌ها.
    جونوب با بوى مگنوليا.
    تو دل برو، عين يه زن،
    از راه دركن، عين يه تيكه‌ى چش سيا،
    بد قلق و آزاركى
    چرب زبون و آتيشكى.
    يه همچين لعبتيه جونوب.
    اُ من كه سيام
    خاطرشو ميخام
    اما او تف ميندازه تو روم.
    اُ من كه سيام
    جور به جور تحفه‌جات مى‌برم براش
    اما اون پشت شو به من مى‌كنه.
    حالا كه اين جوريه
    منم ميرم پى ِ شمال،
    شمال با اون صورت سرمازده‌ش.
    چون شنيده‌م كه شمال
    جون جون ِ مهربونتريه
    اگه بچه‌هام زير بالش سر ببرن
    مى‌تونن از جادو جمبل ِ جونوب
    جون سالم در ببرن.

    #لنگستون هیوز
    جونوب تمبل خندون با اون پك و پوز ِ غرق ِ خون، جونوب با اون صورت آفتابسوخته و دهن ِ گاله با زور ِ گاب و مُخ ِ گوساله. جونوب سبكسر كه خاكستر ِ آتيش خاموشو چنگ مى‌زنه پى استخون سوخته‌ى كاكاسيا. پَمبه و ماه گرما و زمين و گرما آسمون و آفتاب و ستاره‌ها. جونوب با بوى مگنوليا. تو دل برو، عين يه زن، از راه دركن، عين يه تيكه‌ى چش سيا، بد قلق و آزاركى چرب زبون و آتيشكى. يه همچين لعبتيه جونوب. اُ من كه سيام خاطرشو ميخام اما او تف ميندازه تو روم. اُ من كه سيام جور به جور تحفه‌جات مى‌برم براش اما اون پشت شو به من مى‌كنه. حالا كه اين جوريه منم ميرم پى ِ شمال، شمال با اون صورت سرمازده‌ش. چون شنيده‌م كه شمال جون جون ِ مهربونتريه اگه بچه‌هام زير بالش سر ببرن مى‌تونن از جادو جمبل ِ جونوب جون سالم در ببرن. #لنگستون هیوز
    Like
    3
    4 نظرات 0 سهام 1419 مشاهده
  • خيلى وقت پيش از اينا بود.
    من، حالا ديگه بگى نگى رؤيام يادم رفته
    اما اون وقتا
    رؤيام درست اونجا بود و
    جلو روم
    مث پنجه‌ى آفتاب برق مى‌زد.
    بعد، اون ديواره رفت بالا.
    خورد خورد رفت بالا
    ميون من و رؤياهام.
    رفت بالا، اونم با چه آسّه كارى!
    خورده خورده
    آسّه آسّه رفت بالا و
    روشنى ِ خوابمو
    تاريك كرد و
    رؤيامو ازم پنهون كرد.
    بالا رفت تا رسيد به آسمون،
    آخ! امان ازين ديوار!
    ..........

    #لنگستون هیوز
    خيلى وقت پيش از اينا بود. من، حالا ديگه بگى نگى رؤيام يادم رفته اما اون وقتا رؤيام درست اونجا بود و جلو روم مث پنجه‌ى آفتاب برق مى‌زد. بعد، اون ديواره رفت بالا. خورد خورد رفت بالا ميون من و رؤياهام. رفت بالا، اونم با چه آسّه كارى! خورده خورده آسّه آسّه رفت بالا و روشنى ِ خوابمو تاريك كرد و رؤيامو ازم پنهون كرد. بالا رفت تا رسيد به آسمون، آخ! امان ازين ديوار! .......... #لنگستون هیوز
    Like
    2
    2 نظرات 0 سهام 1373 مشاهده
  • آزادى
    به شيكَرَكى مى‌مونه
    رو شيرينىِ بى‌دَنگ و فَنگى
    كه مالِ يه باباى ديگه‌س.

    تا وقتى ندونى
    شيرینى رُ چه جور باس پخت
    هميشه همين
    بساطه كه هست.

    #لنگستون هیوز
    آزادى به شيكَرَكى مى‌مونه رو شيرينىِ بى‌دَنگ و فَنگى كه مالِ يه باباى ديگه‌س. تا وقتى ندونى شيرینى رُ چه جور باس پخت هميشه همين بساطه كه هست. #لنگستون هیوز
    Like
    1
    2 نظرات 0 سهام 1335 مشاهده